ضرورت فهم بلوک تاریخی

مهرداد لطفی

در مناظره ای بین آقایان حاتم قادری و مصطفی نیک آیین در مورد راه برون رفت از وضعیت موجود و چگونگی مدیریت گذار هر دو متفق القول بودند که جامعه ایران در ابتدا نیازمند یک توافق حداقلی بین نخبگان مورد قبول اکثریت جامعه برای دوران گذار است و نه رفراندوم . و نظر سنجی از آحاد مردم راه به جایی نمی برد . مشابه همین نظر را رامین پرهام در جایی دیگر بیان می کند و می رسند به این نگاه که یک دوره دیکتاتوری پس از عبور از جمهوری اسلامی برای تثبیت حاکمیت جدید لازم است .و علت این نیاز بر می گردد به پراکندگی نظرات و دیدگاه ها در جامعه در ساحت فردی و نهادی و اجتماعی و این که نمی‌توان به اجماع نسبی رسید و حاکمیت دموکراتیک دوران انتقال را تشکیل داد.

برای فهم درستی و خطا بودن این نظرات باید خم شویم روی بلوک تاریخی تا بار دیگر از چاله در نیائيم و به چاه بیفتیم. داستانی که در تحولات سال ۵۷ افتاد و اپوزیسیون ترقیخواه هم چوب و هم پیاز راخورد. وهنوز که هنوز است دارد تاوان آن انتخاب غلط را می دهد.

بلوک تاریخی چیست
در بطن هر جنبشی که خود را در برابر یک رژیم نا کارآمد تعریف می کند وبرای تغییر این نظام به میدان می آید یک جبهه تاریخی نهفته است که به آن بلوک تاریخی می گویند که نقش رهبری را در جنبش دارد. بلوک تاریخی عبارت است ازمجموعه ای از نیروهای اجتماعی که علی رغم تمامی اختلافات شان برای هدفی مشترک متحد می شوند. بدیگر سخن بلوک تاریخی همان جبهه متحد است .
عناصر تشکیل دهنده بلوک:
نخبگان سیاسی
نخبگان اقتصادی
نخبگان مذهبی
و مردم فرودست
در واقع بلوک تاریخی جبهه ای از نیروهای فعال اجتماعی در صحنه سیاسی ست.
ماهیت بلوک:
این جبهه یا بلوک می تواند:ارتجاعی یا انقلابی باشد.
رهبری این جبهه یا بلوک می تواند:
رهبری کاریزماتیک باشد
یا مبتنی بر یک رهبری عام باشد.
عنصر ترقی
گفته می شود که یکی از شاخص های اصلی هر بلوک تاریخی عنصر ترقی ست که این با ماهیت بلوک مغایرت دارد. اگر بلوک سمت و سوی ترقی خواهی داشته باشد فرجامش انقلاب است. اگر جز این بود سمت و سوی تحولات بسوی گسست و ویرانی خواهد بود و به فرجام نهایی این پروسه آشوب می گویند نه انقلاب. فرجام این فرآیند؛ الزاماً سوسیالیستی نیست می تواند دموکراتیک باشد. تشکیل بلوک ربطی به ماهیت بلوک ندارد .ماهیت بلوک را سیر تحولات بعدی روشن می کند که آیا انقلابی ست یا ارتجاعی ست . وبه دیگر سخن ماهیت بلوک و فرجام نهایی بلوک برای تشکیل بلوک الزامی نیست.

یک پرسش
چرا جنبش های کنونی نمی توانند و یا تاکنون نتوانسته اندبلوک تاریخی خود را تشکیل دهند اشکال در کجاست؟ آیا این جنبش های تاکنونی فاقد پتانسیل لازم برای تشکیل این بلوک تاریخی بوده اند. آیا مشکل یک مشکل معرفتی ست.آیا این مشکل بر می گردد به شاکله تاریخی و فرهنگی ما که یاد نگرفته ایم روی حداقل هایی باهم متحد شویم و کار کنیم.آیا وجود عناصر پرووکاتور مانع وحدت ما می شود.آیا ذهنیت پیشامدرن ماست که مانع یکی شدن ما می شود.آیا باور فرقه ای ماست که خود خواهی های مارا شکل می دهد و نمی توانیم بپذیریم که تمامی حقیقت و فهم جهان و پدیده ها در دست مانیست و دیگران هم می توانند نسبتی با حقیقت امور داشته باشند. باید روی این نکات بیشتر اندیشید.

پیام بگذارید

رفیق فواد مصطفی سلطانی

اتحاد کارگری