یکی از اصلیترین نیازهای کارگران، زحمتکشان، طبقات کم در آمد و تهیدستان در کشورهای سرمایهداری، مسکن است. درحالیکه در واقعیت بازار پر سود فروش و اجاره مسکن در دست مالکین قرار داشته و هزینه مسکن بخش عمدهای از دستمزد و حقوق آنان را میبلعد و عملا چیزی برای پر کردن شکم کارگر و خانوادهاش نمیماند. نظام سرمایهداری حاکم که جمهوری اسلامی حافظ و پشتیبان آن میباشد، کارگران را در شرایطی قرار داده است که دستمزدهای ناچیز کارگران و زحمتکشان، حتی برای تامین نیازهای اساسی زندگی کافی نیست چه رسد به اینکه با چنین دستمزدی کارگر بخواهد محل اسکانی برای خود و خانوادهاش تهیه نماید. این دستمزدهای نازل، کارگران را هر روز به زیر خط فقر سوق داده و نه تنها امکان خرید مسکن را برای کارگران به امری غیر قابل تصور و به رویایی دست نیافتنی تبدیل کرده است بلکه اجاره یک چهاردیواری محقر را هم به تدریج ناممکن نموده است؛ و این در شرایطی است که بر اساس اصل ۳۱ قانون اساسی جمهوری اسلامی “دولت موظف است شرایط لازم برای تامین مسکن مناسب برای همه شهروندان به ویژه کارگران و روستاییان را فراهم کند”.
از سوی دیگر کارگران فراموش نکردهاند که خمینی جنایتکار در تاریخ ۱۰ اسفند ۱۳۵۷ در مدرسه فیضیه در قم گفت: “ما علاوه بر اینکه زندگی مادی شما را میخواهیم مرفه باشد، زندگی معنوی شما راهم میخواهیم مرفه باشد. شما به این معنویات احتیاج دارید. معنویات ما را بردند به اینها دل خوش نباشید که مسکن فقط میسازیم، آب و برق را مجانی میکنیم برای طبقه مستمند اتوبوس را مجانی میکنیم برای طبقه مستمند دل خوش به این مقدار نباشید”. مردم این تبلیغات فریبکارانه را مقایسه میکنند با واقعیت بی خانمانی کارگران و ستمدیدگان و مادههای قانون اساسی ارتجاعیش که هرگز شکل عملی پیدا نکرد؛ آنگاه بهتر به حد فریبکاری جنایتکاران حاکم پی میبرند. رژیمی که به رغم همه تبلیغات فریبکارانهاش هیچگاه به طور واقعی تلاشی عملی نه تنها در جهت تامین مسکن بلکه هیچ یک از دیگر نیازهای انسانی کارگران و زحمتکشان نکرده است. به عنوان نمونه در سال جاری به دنبال تعیین حداقل دستمزد کارگران شورای عالی کار حق مسکن کارگران را تنها ۹۰۰ هزار تومان اعلام نمود. در حالیکه به گفته خود مهرههای جمهوری اسلامی در نهادهای به اصطلاح کارگری ” کارگران با ۹۰۰ هزار تومان حتی هزینه خرید نان یک ماه خود را نیز نمیتوانند تامین کنند چه برسد به اجاره مسکن”. این رسوایی به آنجا رسیده که خبرگزاری تسنیم جمهوری اسلامی در شهریور ۱۴۰۳ گزارش داد که تهرانیها برای خرید یک خانه ۱۰۰ متری، آن هم به شرطی که بهای آن در ۲۰۰ سال آینده تکان نخورد، میبایستی ۱۷۷ سال در انتظار بمانند. حالا میشود پیدا کرد کارگری را که در شرایط زجر و ستم جاری در محیط کار ۱۷۷ سال زنده بماند!
حقیقت این است که رشد سرسام آور قیمت مسکن و دستمزد نازل کارگران، امکان خرید خانه برای کارگران را به امری دور از دسترس تبدیل کرده است و همچنین بالا بودن هزینه مسکن (اجاره بها) باعث کاهش قدرت خرید خانوادههای کارگری شده است تا آنجا که آنان را مجبور به کاهش هزینههای دیگری از قبیل تغذیه، بهداشت، آموزش، درمان و غیره کرده است. در نتیجه بسیاری از آنان برای کاهش هزینههای زندگی به مناطق حاشیهای رانده شدهاند و این امر مشکلات دیگری را به همراه دارد. از دیگر مشکلات و معضلات مهم کارگران مستاجر عدم امنیت شغلی آنان است. بسیاری از این کارگران قراردادهای موقت دارند و عقب افتادن و یا کاهش دستمزدهایشان، مشکلات شدید مالی دیگری مانند نگرانی از تخلیه خانه، هزینههای اجاره و غیره را در پی خود دارد که فشارهای روانی بیش از حدی را به آنان وارد میسازد. به عنوان نمونه کارگر یک کارخانه نساجی در حومه تهران به نام حسین میگوید: “حقوق ما با افزایش قیمت اجارهها همخوانی ندارد. سال گذشته خانهای ۵۰ متری اجاره کرده بودم، اما امسال همان خانه را با ۷۰ درصد افزایش باید اجاره کنم. دیگر از پس هزینهها بر نمیآییم”.
و یا محمود که از کارگران خط تولید در یکی از شرکتهای قزوین است در گفتگو با ایسنا میگوید: “مهم ترین دغدغه کارگران معیشت است؛ واقعا در این شرایط اقتصادی این در آمدهای کم کفاف کرایه خانه و زندگی را نمیدهد. برای تامین هزینههای زندگی دائم استرس دارم”. واقعیت این است از مزدی که زیر خط فقر قرار دارد کارگران و قشرهای دیگر مانند پرستاران، معلمان، بازنشستگان و قشرهای کم در آمد جامعه که توانایی پرداخت اجاره بهاهای سنگین را ندارند به صف تهیدستان زیر خط فقر جامعه افزوده میشوند و پدیدههای اسفناک اجتماعی که در شرایط کنونی تنها در نظامهای سرمایهداری شاهد آن هستیم را تکرار و تکرار میکنند.
بدون هیچ تردیدی این پدیدههای تاسف بار و نگران کننده اجتماعی فقط در ماهیت نظامهای سرمایهداری نهفته است که در نظام سرمایهداری وابسته حاکم در ایران با ابعاد شدیدتری خود را نشان میدهد. بر همین مبنا است که روند گسترش فقر در میان کارگران و زحمتکشان یک روند رو به رشد و ناگزیر تاریخی است که یک نمونه آن را در بی مسکنی کارگران و زحمتکشان به وضوح میتوان دید. از سوی دیگر شاهد سرمایهداران زالو صفت و استثمارگری هستیم که به وسیله حمایت قدرت دولتی و تحت پوشش نیروهای سرکوب به زمین خواری و حتی کوه خواری و غیره مشغولند و در بهترین مناطق کشور قصرها و کاخهایی بنا کردهاند که هیچ فرد عادی حتی اجازه ورود به آن مکانها را ندارد. این در حالی است که تجمع کارگران برای دستیابی به حق مسکنشان به وسیله نیروهای سرکوب، به ضرب و شتم و بازداشت آنان منجر میگردد.
پرواضح است که در یک نظام سرمایهداری وابسته مانند رژیم جمهوری اسلامی که دیکتاتوری روبنای ذاتی آن میباشد، مشتی سرمایهدار، صاحب وسایل تولید و روابط محکم با انحصارات امپریالیستی، سرمایههایشان را با سرمایه آنان در هم میآمیزند و منافعشان حفظ و تحکیم سیادت سرمایههای امپریالیستی میباشد که اکثریت عظیم کارگران و زحمتکشان را در بند نگه دارند و تجمعات کارگران را برای خواستههای بر حق خود درهم کوبند و آنان را بازداشت و زندانی کنند. تبلیغات دولتی، بحران مسکن و بیخانمانی کارگران را به کمبود مسکن نسبت میدهد در حالیکه در واقع مشکل فقط کمبود مسکن نیست بلکه در توزیع ناعادلانه آن و سلطه سرمایهداران در این حوزه میباشد. خالی نگه داشتن مسکن برای مدتی برای سرمایهداران و مالکان سودآورتر است تا آنکه اجاره را کاهش دهند، آن هم در شرایطی که میلیونها انسان نیاز به مسکن دارند.
واقعیت این است که سرمایهداری به دنبال سود است و نه بر آوردن نیاز انسانها؛ منطق سرمایهدارانه سود و انباشت سرمایه، مانع از استفاده منابع زندگی به نفع همگان میشود و مسکن به عنوان یک کالا عرضه میگردد تا بانکها، سرمایهداران و شرکتهای بزرگ، از بیخانمانی کارگران و زحمتکشان از مسکن به عنوان ابزاری برای کسب سود هر چه بیشتر استفاده کنند.
رژیم چپاولگر جمهوری اسلامی که فساد و دزدی ذاتی آن میباشد به بهای تشدید فقر و نابودی حیات میلیونها تن از کارگران و تودههای زحمتکش و تهیدست، جیب مشتی سرمایهدار زالو صفت را پر میکند. این رژیم با سیاستهای ضد کارگریش شرایطی شکل داده که به گزارش خبرگزاری تسنیم که وابسته به خود رژیم میباشد “۷۰ درصد از دستمزد کارگران تنها صرف اجاره بها میشود”. آنهم در شرایطی که کارگران امروز گریبانگیر مشکلات غذایی، بهداشت، درمان، آموزش و بسیاری موارد دیگر هستند و هر روز تعداد بیشتری از آنان به زیر خط فقر و زندگی در فقر و فلاکت پرتاب میشوند. در اینجا بد نیست به نظر انگلس اندیشمند کارگران هم اشاره شود. وی “در مورد مسکن“ نوشته است که: “نظام سرمایهداری ذاتا سود را بر رفاه طبقه کارگر ترجیح میدهد. این امر منجر به کالایی شدن مسکن میشود جایی که مالکان و دلالان از تقاضای زیاد مسکن برای به حداکثر رساندن سود خود سوء استفاده میکنند“ و یا “مساله مسکن صرفا یک بحث اقتصادی نیست، بلکه یک موضوع اجتماعی است”. و در ادامه میگوید:” تنها یک تغییر انقلابی در نظام اقتصادی میتواند راه حلی پایدار برای مشکل مسکن ارائه دهد“.
با توجه به این رهنمود اندیشمند بزرگ کارگران باید تاکید نمود که در شرایطی که واقعیات عینی کشورمان هر روز نمایانگر آن است که کارگران و زحمتکشان برای برآوردن ابتداییترین خواستههای بر حقشان مانند نان، مسکن و غیره روز به روز به ورطه نیستی و نابودی کشانده میشوند. در نتیجه تنها از طریق سرنگونی جنایتکاران و چپاولگران حاکم میتوان به برآوردن کار، نان، مسکن، آزادی و استقلال دست یافت و این از طریق انقلابی میسر میباشد که به دست خود طبقه کارگر و تنها با رهبری و تشکل و ایدئولوژی آنان، در اتحاد با دیگر اقشار زحمتکش پیش رود، تا در یک جامعه آزاد، دمکراتیک و آباد بتوان به خواستههای بر حق انسانها پاسخ داد.
نابود باد رژیم ضد کارگری جمهوری اسلامی!
برقرار باد جمهوری دمکراتیک خلق به رهبری طبقه کارگر!
اکبر نوروزی
خرداد ۱۴۰۴