مرگ بر سرمایه دار

شمس الدین امانتی

Kan vara en bild av 18 personer, skåpbil och text

برگرفته از: پیام نشریه صدای انقلاب ایران، در تیر ماه ۱۳۶۹.

تقدیم به: کارگران شرکت کننده در اعتصاب سراسری کامیون‌داران در ایران.

شمس الدین – امانتی. ۶ خرداد ۱۴۰۴

 

از صبح تا شب عرق می ریزم و شیرهٔ جانم را از دست میدهم!

تازه اگر از دست فشار کار طاقت فرسا و مصیبتهای آن، جان سالم بدر برده باشم!

با وجود این تهدید و اخراج و بیکاری مدام بر بالای سرم می چرخد.

شب که خسته و کوفته به خانه برمیگردم، بجای پاکت میوه، آذوقه و خوراکی و دفتر و قلم برای فرزندانم، همراه خود کوله باری از خجالت بخانه می بریم.

اگر شهرداری خانه را بر سرم خراب نکند، صاحب خانه چشم غره می رود و یا بقال سر کوچه با نگاههای تحقیر آمیزش مرا دنبال می کند.

اگر فرزندم را، آدم دزدهای پاسدار و کمیته برای سربازی در کوچه و خیابان شکار نکرده باشند، دارد در بدر دنبال کار میگردد.

خرج دکتر و درمان پیدا می کند، اگر از اهل و عیال کسی مریض شود دیگر آرام و قراری برایم باقی نمی ماند.

آیا این زندگی است یا بردگی فردی یا قصاص گناهان بشریت که باید پس بدهیم.

چونکه!

تا این شرایط و این زندگی برده وار ادامه یابد، تا این حکومت سیاه و نفرت بار جمهوری اسلامی، تا حکومت این مکاران عمامه به سر و بی عمامه، بر سر کار باقی بماند، و تا این سرمایه داران دون صفت و تاجران مفتخور و میلیونر بخاطر بنای قصر یشان و به خاطر چیدن و انباشت سرمایه هایشان، آخرین رمق ما را بکُشند، این فشار، این محرومیت، این سیه روزی، این عذاب زندگی بردوام بوده و حتی حسرت یک روز خوش زندگی بر دلهایمان خواهد ماند.

کارگران و زحمتکشان بجان آمده!

این زندگی،

بر هیچ انسان زحمتکش و آزاده ای روا نیست. بپا خیزیم و حق خود را از چنگال این غاصبان دسترنج و آزادی مان بیرون بکشیم!

این حق ماست که به عنوان تولید کنندگان همهٔ نعمت و آسایش جهان، بر طبیعت و محصولات کار خودمان حاکم گردیم.

یکپارچه بپا خیزیم و به همراه دیگر مردم آزاده و شرافتمند، کاخ این زورگویان سرمایه را بر سرشان خراب کرده و با برپایی حکومت کارگری، بر سرنوشت خود حاکم گردیم. تا دیگر از این همه فشار و محرومیت و سیه روزی اثری بر جای نماند.

پیام بگذارید

رفیق فواد مصطفی سلطانی

اتحاد کارگری