رژیم ایران.. مذاکره برای وقت‌کشی!

عبدالرحمن گورکی

به قلم عبدالرحمن گورکی، نویسنده و تحلیلگر سیاسی

رژیم مذهبی حاکم بر ایران، از نخستین روزهای قدرت‌گیری‌اش، نه‌تنها هیچ اعتقادی به صلح، آزادی، دموکراسی و همزیستی نداشته و ندارد، بلکه ساختار و بنیاد آن بر جنگ‌طلبی، سرکوب داخلی، صدور تروریسم و خشونت ایدئولوژیک استوار بوده است. پرونده‌ی چهار دهه‌ی این رژیم، مملو از ترور، بمب‌گذاری و جنگ‌افروزی در خارج از مرزهای ایران و به‌ویژه علیه نیروی اصلی مقاومت ایران یعنی سازمان مجاهدین خلق و شورای ملی مقاومت است. برای چنین رژیمی، مذاکره نه ابزاری برای حل تعارض، بلکه روشی برای تحکیم قدرت و خرید زمان است؛ زمان برای تجهیز، گسترش نفوذ، تضعیف طرف مقابل و تغییر توازن قوا به نفع خود و النهایه، بقای دیکتاتوری مذهبی در ایران است.

تجربه مذاکرات این رژیم با کشورهای غربی، خصوصاً ایالات متحده، به‌روشنی نشان داده است که حاکمیت ایران هرگز با نیت واقعی برای حل مسائل به پای میز مذاکره نیامده است. هنگامی که قدرت در دست خودش باشد و بتواند هژمونی خود را تحمیل کند، حاضر به مذاکره می‌شود. اما اگر احساس کند طرف مقابل با قاطعیت و از موضع قدرت سخن می‌گوید، عقب‌نشینی یا مانور فریبکارانه می‌کند. نمونه بارز این تاکتیک را در روند مذاکرات هسته‌ای می‌توان مشاهده کرد. مذاکراتی که از ابتدا با هدف خرید زمان برای پیشبرد برنامه‌های پنهانی سلاح‌های اتمی انجام شد.

این رژیم هرگز از دست‌یابی به بمب اتمی صرف‌نظر نکرده است. بارها با تقلب، پنهان‌کاری و فریبکاری تلاش کرده تا پروژه‌های تسلیحاتی خود را از چشم نهادهای بین‌المللی پنهان نگه دارد. اما مقاومت ایران، با افشای مراکز پنهان ِ ساخت و توسعه برنامه‌های اتمی، نقش پیشتاز و تعیین‌کننده‌ای در این زمینه ایفا کرده است. اطلاعات دقیقی که از سوی سازمان مجاهدین خلق منتشر شده، پایه‌گذار بسیاری از بررسی‌ها و گزارش‌های آژانس بین‌المللی انرژی اتمی بوده است. مقامات غربی و حتی روسای جمهور آمریکا به‌صراحت و بدون ذکر نام، از نقش مقاومت ایران در افشای فعالیت‌های پنهان اتمی رژیم یاد کرده‌اند.

امروز، شرایط بین‌المللی و منطقه‌ای نیز به‌شدت علیه رژیم ایران تغییر یافته است. سقوط حکومت دیکتاتوری بشار اسد در سوریه، تضعیف شدید حزب‌الله در لبنان و حوثی‌ها در یمن، و به حاشیه رفتن حشد شعبی در عراق، به‌خوبی نشان می‌دهد که بازوهای نیابتی رژیم یکی پس از دیگری در حال افول هستند. رژیم در ضعیف‌ترین موقعیت تاریخی خود قرار دارد. تزلزل قدرت در منطقه، همزمان با فشار داخلی، حلقه محاصره سیاسی و اجتماعی رژیم را تنگ‌تر کرده است.

اما مهم‌ترین بحران رژیم، نه در بیرون، بلکه در درون کشور است. قیام‌های گسترده مردمی در سال‌های ۱۳۹۶، ۱۳۹۸ و ۱۴۰۱ نشان داد که اکثریت مردم ایران این حکومت را نمی‌خواهند. فریادهای «مرگ بر دیکتاتور» نه علیه یک فرد، بلکه علیه کل ساختار ولایت فقیه و حکومت مذهبی است. در چنین شرایطی، نیروی اصلی که این خیزش‌ها را نمایندگی و سازمان‌دهی می‌کند، شورای ملی مقاومت ایران و به‌ویژه کانون‌های شورشی هستند که امروز در سراسر کشور فعال شده‌اند. این شبکه مقاومت در داخل ایران، نقش «نیروی روی زمین» را ایفا می‌کند. عنصری کلیدی که بسیاری از مخالفان خارج‌نشین این رژیم فاقد آن هستند.

مردم ایران به‌خوبی درک کرده‌اند که آینده کشورشان در گرو سرنگونی این رژیم است. آن‌ها خواهان جمهوری دموکراتیک و غیرمذهبی هستند. از این رو، شورای ملی مقاومت ایران با برنامه‌ی ده ماده‌ای خود، شامل جدایی دین از دولت، برابری حقوق زنان و اقلیت‌ها و منجمله ملیت‌های تحت ستم، حاکمیت قانون و انتخابات آزاد، به‌عنوان یگانه آلترناتیو جدی، مردمی و مشروع در صحنه سیاسی ایران مطرح شده است.

از سوی دیگر، «سیاست مماشات» که سال‌ها از سوی کشورهای غربی دنبال می‌شد، امروز به بن‌بست کامل رسیده است. همگان به این نتیجه رسیده‌اند که این رژیم نه اصلاح‌پذیر است و نه قابل مهار. وقت آن رسیده است که غرب به‌جای دل‌سپردن به مذاکرات بی‌نتیجه، از مردم ایران و مقاومت آن‌ها حمایت کند. قرار دادن سپاه پاسداران در فهرست گروه‌های تروریستی، به رسمیت شناختن حق مقاومت مشروع برای مردم ایران، و قطع روابط دیپلماتیک با رژیمی که تا بن استخوان تروریست است، از گام‌های حیاتی برای حمایت واقعی از خواست مردم ایران است.

سخن آخر،

در نهایت، چه رژیم ایران به سازش تن دهد و چه راه جنگ در پیش گیرد، چشم‌انداز آینده ایران روشن است: این رژیم سرنگون خواهد شد و جای خود را به حکومتی خواهد داد که بر پایه آزادی، حقوق بشر و اراده مردم بنا شده است. سال ۱۴۰۴ می‌تواند سال تعیین سرنوشت باشد. سالی که مردم ایران با مقاومت خود، نقطه پایان بر هر نوع دیکتاتوری در کشورشان بگذارند.

***

 

پیام بگذارید

رفیق فواد مصطفی سلطانی

اتحاد کارگری