اول ماه مه، بنام روز جهانی کارگر نام گرفته شده است! در این نوشتار سعی خواهم کرد در ابتدا از تاریخچه روز جهانی کارگر به صورت بینالمللی و همچنین ایران سخن بگویم، از موقعیت خاص ایران در روز جهانی کارگر ۲۰۲۵ نیز خواهم گفت به سختی و دشواریهای سایر بخشهای طبقه کارگر از جمله زنان، اقلیتهای جنسی و مهاجرین نیز پرداختهام! اما پیش از آن، از جانب خودم روز جهانی کارگر را به تمام کارگران ایران و جهان فارغ از تفاوتهای ملی، فرهنگی، زبانی، جنسی و جنسیتی تبریک میگویم.
🔹تاریخچه روز جهانی کارگر
ایده تعطیلی یک روز به نام و برای کارگران برای اولین بار در استرالیا متولد شد. در سال ۱۸۵۶ کارگران تصمیم گرفتند بعنوان سمبل هشت ساعت کار در روز، در یک روز معین کار را تعطیل کنند، دور هم جمع شوند و به جشن و شادى بپردازند. کارگران روز ٢١ آوریل را بعنوان جشن هشت ساعت کار در روز تعیین کردند. در آغاز کارگران استرالیا این روز را فقط براى سال ۱۸۵۶ در نظر داشتند. اما این اولین جشن آنچنان تاثیر عمیقى بر روى تودههاى کارگر استرالیا داشت و آنچنان روحیه آنها را براى حرکات جدیدتر بالا برد، که تصمیم گرفتند این روز را هرساله جشن بگیرند.
بدین ترتیب ایده جشن کارگرى بسرعت پذیرفته شد. از استرالیا آغاز گردید و به سایر کشورها گسترش پیدا کرد تا اینکه سرانجام همه کارگران جهان را در بر گرفت. ابتدا کارگران آمریکا تجربه کارگران استرالیا را دنبال کردند و در سال ۱۸۸۶ تصمیم گرفتند که اول ماه مه روز توقف سراسرى کار باشد. در این روز ۲۰۰ هزار کارگر کار را ترک کردند و بر خواست ٨ ساعت کار تاکید نمودند. سپس براى چند سال پلیس و پیگرد قانونى مانع تکرار تظاهرات کارگران آمریکا در چنین ابعادى شدند.
با این وجود در سال ١٨٨٨ کارگران تصمیم گرفتند که مراسم اول ماه مه را دوباره جشن بگیرند و تاریخ مراسم بعدى را اول ماه مه سال ۱۸۹۰ اعلام کردند.همزمان جنبش کارگرى در اروپا رشد و تحرک زیادى پیدا کرد. قدرتمندترین بیان و تجلى این جنبش در «کنگره بین الملل کارگران» در سال ١٨٨٩ بود. این کنگره با شرکت ۴٠٠ نماینده تصمیم گرفت که هشت ساعت کار باید در صدر خواستههاى کارگران قرار گیرد. پس از آن نماینده اتحادیههاى فرانسه، لاوین از منطقه بوردو، با اراِئه قطعنامهاى از کنگره خواست که توقف کار در روز اول ماه مه به این منظور در دستور کار همه کارگران جهان قرار گیرد. سپس نماینده کارگران آمریکا با تائید پیشنهاد رفیق کارگر خود از کنگره درخواست کرد که کارگران در اول ماه مه سال بعد یعنى ١٨٩٠ دست به اعتصاب عمومى بزنند. بدین ترتیب کنگره انترناسیونال روى تاریخ اول ماه مه جشن عمومى کارگران تصمیم گرفت و به عنوان روز جهانی کارگر نامگذاری شد.
🔹 تاریخچه روز جهانی کارگر در ایران
در طی بیش از ۱۰۰ سال از برگزاری مراسم روز جهانی کارگر در ایران، کارگران تجارب متفاوتی از برگزاری مراسم این روز دارند.
در روز یازدهم اردیبهشت ١٣٠١، اولین مراسم رسمی روز جهانی کارگر در ایران، با سخنرانی علی آقا کاوه، کارگر چاپخانه، در مسجد سپهسالار تهران شروع شد. کاوه در این سخنرانی در مورد فواید اتحاد کارگران و لزوم اجرای قانون اساسی سخنانی ایراد کرد.
نشریه پیام فلزکار در شماره هفتم خود که آن را در اردیبهشت ١٣۹١ منتشر کرد، با بررسی تاریخچه برگزاری مراسم روز جهانی کارگر در ایران، تاریخ اولین مراسمی را که کارگران ایرانی در این روز برگزار کردند، ١١ اردیبهشت ١٢۷۹ عنوان کرد. مراسمی که تنها با شرکت ١٣ نفر و آن هم به طور مخفیانه در شهر باکو برگزار شد.
قابل ذکر است که در تمام بررسیهای تاریخی صورت گرفته در مورد برگزاری روز جهانی کارگر در ایران، هیچکدام از منابع تاریخی، اشارهای به تاریخ مطرح شده از طرف نشریه پیام فلزکار نداشتند.
منابع تاریخی دیگری، اولین مراسم روز جهانی کارگر در ایران را گرامیداشت این روز در عمارت خیریه تبریز در ١١ اردیبهشت ١٢۹۹ ذکر کردند. در این مراسم شیخ محمد خیابانی از «باسکرویل»، معلم آمریکایی که در جریان جنگ تبریز کشته شد، تجلیل به عمل آورد. اما میرجعفر پیشهوری، در کتاب «آخرین سنگر آزادی» نوشته است که مراسم برگزارشده در تبریز، جنبه ویژه کارگری نداشته است.
روزنامه حقیقت در تاریخ هشتم اردیبهشت ١٣٠١، سه روز قبل از روز جهانی کارگر، با انتشار مقالهای نوشت : «اول ماه مه باید تعطیل بشود. این تعطیل هرج و مرج نیست. این تعطیل انقلاب هم نیست. این تعطیل است که باید ملت از حکومت با زور حقوق خود را مسترد دارد. این عید نیست بلکه این روز دادخواهی است. این روزی است که دولت باید موجودیت ملت را بفهمد. باید به حکومت فهماند که تو نوکر ملت هستی. باید موافق خواهش ملت رفتار کنی.»
همزمان با برگزاری مراسم روز جهانی کارگر، عدهای از مخالفان با کارگران شرکت کننده در این مراسم درگیر شدند. در سال ١٣٠٢، مراسم روز جهانی کارگر با محدودیتهای بیشتری از طرف دولت وقت مواجه شد. روزنامه کار ایران در تاریخ ١١ اردیبهشت ١٣٠٢، خبر اعتصاب تعدادی از کارگران در شهر تهران را به مناسبت روز جهانی کارگر منتشر کرد.
با به قدرت رسیدن رضا شاه در سال ١٣٠۴، برگزاری مراسم روز جهانی کارگر غیرقانونی اعلام شد. از سال ١٣٠۴ تا ١٣٠۸ اعتصابهای مختلف کارگری در آستانه روز کارگر در سطح ایران برگزار شد. برای نمونه در ١٣ اردیبهشت ١٣٠۸، اعتصاب ١۴ هزار نفری کارگران تصفیه خانه آبادان با خواسته به رسمیت شناختن اتحادیههای کارگری و «عید اول مه» برگزار شد.
با آزاد شدن فضای سیاسی، اتحادیهها و سندیکاهای کارگری فرصت لازم را برای برگزاری مراسم روز جهانی کارگر به دست آوردند. در سال ١٣٢۵ یکی از بزرگترین گردهماییها و اعتراضهای کارگری به مناسبت روز جهانی کارگر در شهرهای مختلف ایران برگزار شد.
در تهران، راهپیمایی روز جهانی کارگر با حضور ۶٠ هزار نفر برگزار شد. در آبادان، همدان، کرمانشاه، نایین، کرمان و رفسنجان، شورای متحده مرکزی کارگران ایران، راهپیماییهای هزار نفری را برای بزرگداشت این روز سازمان داد. بعد از مراسم هزاران نفری روز جهانی کارگر در ١١ اردیبهشت ١٣٢۵ در ایران، برگزاری این مراسم باز با محدودیتهای گذشته همراه شد.
در فاصله سالهای ١٣٢۶ تا ١٣٣٠ محمد مصدق نخستوزیر وقت ایران برگزاری مراسم در این روز را آزاد اعلام کرد، شماری از فعالان کارگری و اعضای اتحادیههای کارگری دستگیر شدند.
بعد از وقایع ٢۸ مرداد ١٣٣٢، برگزاری مراسم روز جهانی کارگر در ایران به کارگاهها و دامنه کوهها محدود شد. در سال ١٣۴۶ و در بیست و دومین دوره مجلس قانونگذاری، روز ٢۴ اسفند که مقارن با تولد رضا شاه بود، به عنوان روز کارگر به رسمیت شناخته شد….
🔹روز جهانی کارگر پس از بهمن ۵۷
بعد از وقایع بهمن در سال ١٣۵۸، کارگران توانستند پس از سالها در روز جهانی کارگر راهپیمایی کنند. روزنامه کیهان در تاریخ ١٢ اردیبهشت ١٣۵۸، با تیتر درشت نوشت: «بزرگترین رژه کارگری در ایران برگزار شد.»
بر اساس گزارش روزنامه کیهان، سندیکاها و اتحادیههای کارگری در برگزاری مراسم روز جهانی کارگر شرکت داشتند. در آن روز، دو مراسم مختلف در تهران برگزار شد. برگزارکنندگان مراسم اول که سندیکاها و اتحادیههای کارگری و نیز سازمانها و گروههای چپ سوسیالیست و مارکسیست بودند، مسیر راهپیمایی را از خانه کارگر تا میدان سپه اعلام کردند.
به گزارش روزنامه اطلاعات در تاریخ ١٢ اردیبهشت، در مسیر راهپیمایی کارگران در این روز، درگیریهایی با گروههای مذهبی در خیابان جمهوری به وجود آمد.
در مراسم دوم در آن روز که با فراخوان حزب جمهوری اسلامی برگزار شد، کارگران کارخانههای مختلف در تهران، در میدان “امام حسین” تجمع کردند. سخنرانان این مراسم محمد بهشتی و ابوالحسن بنیصدر بودند.
از سال ١٣۵۹ تا ١٣۶٠، برگزاری مراسم روز جهانی کارگر با راهپیمایی کارگران و تجمع آنها همراه بود. از سال ١٣۶١ اما با محدودتر شدن فضای سیاسی و کمتر شدن آزادیهای مدنی، مراسم روز جهانی کارگر همانند گذشتههای نه چندان دور خود به کوهها رفت و به گروههای کوهنوردی کارگری محدود شد.
با شروع دهه ۸٠ هجری خورشیدی، مراسم روز جهانی کارگر با بازگشایی سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه همراه بود. اگر چه فعالان سندیکایی تهران در سال ١٣۸۴موفق شدند مراسم این روز را در تالار باختر واقع در میدان انقلاب برگزار کنند، اما از بازداشت و دستگیری در امان نماندند، سرکوبی که کماکان ادامه دارد….
🔹شرایط حساس روز جهانی کارگر در ایران
روز جهانی کارگر در شرایطی درسال ۲۰۲۵/۱۴۰۴ در ایران برگزار میشود که تورم در تاریخ رژیم ایران در ۵۰ سال گذشته افزایش پیدا کرده است، ارزش پول ملی کاهش پیدا کرده، کارگران و مزدبگیران حق تشکلیابی ندارند و سرکوب میشوند، زندانهای رژیم ایران مملو از فعالین کارگری است که حق و حقوق خود را دنبال میکردهاند و حتی حامیان کارگران مانند سپیده قلیان و آنیشا اسداللهی را هم بازداشت کردهاند! پرستاران که بخش جدانشدنی از جنبش کارگری ایران هستند با فشار کاری دست به خودکشی میزنند، فرهنگیان و بازنشستگان در اعتراض به عدم افزایش حقوق هر هفته در خیابانها هستند، مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی رژیم ملاها از حذف سفر و لبنیات از سفره اکثریت مردم سخن میگویند و اعلام میکند در سال گذشته ۸ میلیون نفر به آمار کسانی زیر خطر فقر هستند اضافه شدهاند و حتی رسانههای رژیم ملاها میگویند دیگر خانهدار شدن هم برای همگان یک آرزو است که در تهران حتی باید یک فرد ۱۰۰۰ سال صبر کند تا صاحب خانه شود و از ۲۵ مهر با آوردن گشت ارشاد که نام درستش گشت کشتار است فضای سرکوب را در کنار فقر و نیستی در جامعه دو چندان کرده است!
تمام تفاسیر بالا نشان میدهد که در ایران تحت حاکمیت رژیم ملاها، کارگر نام دیگر درد است! کارگرانی که حتی نمیتوانند خواسته خود را بیان کنند چرا که مورد سرکوب قرار میگیرند و با مستند سازی مانند مستند سناریو سوخته برنامه امنیتی ۲۰:۳۰ آنها را جاسوس دولتهای غربی اعلام میکنند! کارگران و زحمتکشان خود میبینند هیچگونه چشمانداز روشنی برای خود متصور نیستند از همین رو در تجمعات خود خواستهایشان را به مبارزات کل جامعه گره میزنند و از شعارهای صنفی فراتر میروند و تمام حاکمیت را به چالش میکشند!
کارگران و زحمتکشان بارها در شعاری خود گفتند: «حسین، حسین، شعارشون، اختلاس، افتخارشون» ، «اسلام پله کردن، مردم ذله کردن» ، «دشمن ما همینجاست، دروغ میگن آمریکاست» ، «حجاب رو رها کن، فکری به حال ما کن» ، «زندانی سیاسی، آزاد باید گردد» و حتی در خیزش انقلابی مردم ایران مانند خیزش پرخروش زن، زندگی، آزادی شعر پرطنین «نه غزه، نه لبنان» را سر دادند و در خیزش انقلابی با اعتصابات سراسری خود و شکل دادن تجمعات با شعارهای مرگ بر خامنهای نشان دادند کارگران یک بخش مهم و وزنه علیه دیکتاتوری رژیم ملاها هستند که نه تنها در خیزش انقلابی مشارکت فعال دارند بلکه به صورت کارزار هفتگی خود سیاستهای تروریستی رژیم ملاها در خاورمیانه و سرکوب داخلی و سواستفاده از مذهب را نیز افشا میکنند!
کارگران در ایران آگاه هستند و میبینند که رژیم ملاها با هزینه ثروت جامعه در جهت برنامه مشمئزکننده اتمی که عامل آسیب به محیطزیست است, برنامه موشکی که نه تدافعی بلکه تهاجمی برای تنش در خاورمیانه است! (مانند عملیات جنگافروزانه ۲۵ مهر به اسرائیل، حمله به پایگاههای آمریکایی در خاورمیانه، تجهیز گروههای تروریستی و فاشیست اسلامی مانند حماس، جهاد اسلامی، حزب الله لبنان، نیروهای مقاومت اسلامی عراق، حوثیهای یمن)، تجهیز دستگاه سرکوب، وجود ارتش مضاعف دوم مانند سپاه تروریستی پاسداران، بودجه برای نشر آثار تروریست بزرگ خاورمیانه قاسم سلیمانی در بنیاد قاسم سلیمانی، دادن رانت حکومتی به حوزه علمیه و مکانهای خرافه و جهل، دادن بودجه به بیش از ۳۰۰ مرکز برای گسترش و تکمیل حجاب اجباری و….. کارگران ایران را به فقر و نیستی رسانده است. از همین کارگران ایران آگاه هستند که اگر میخواهند زندگی انسانی داشته باشند باید ابتدا بزرگترین سد آنها که رژیم ملاها است را بردارند! از همین رو همواره در صف نخست تمام خیزشهای انقلابی هستند و بیشترین قربانی را نیز در این خیزشها میدهند!
🔹با توجه به شرایط سیاسی-اجتماعی کنونی طبقه کارگر ایران باید چه کند؟
به گمانم لازم نیست دیگر ما فعالین سیاسی و مدنی یا حتی تئوریسینهای سیاسی به طبقه کارگر ایران بگوییم چه کنند و خود را قیم طبقه کارگر بدانیم و بگوییم چون در فقر و نیستی و سرکوب هستند قدرت آنالیز ندارند پس ما بیاییم و بلندگوی آنان باشیم! خیر کارگران به خوبی آگاه هستند که اگر میخواهند رها شوند باید در گام نخست رهایی از رژیم ملاها را خواستار شوند و آن را بارها به روشهای مختلف فریاد زدهاند!
در واقع اگر کارگران و جنبش کارگری در کشورهای دموکراتیک در تلاش برای مبارزه با حق معیشت خود است، طبقه کارگر ایران یک گام عقبتر از طبقه کارگر غربی است! چرا که اگر طبقه کارگر غربی امروز به توانایی کنش رسیده است ابتدا توانسته در روند دموکراتیزاسیون جامعه مشارکت داشته باشد!
از همین رو طبقه کارگر ایران باید ابتدا با از بین بردن سد رهایی خود که همان جمهوری نکبت اسلامی حاکم بر ایران است بتواند در روند دموکراتیزاسیون جامعه مشارکت داشته باشد تا با ایجاد یک جامعه دموکراتیک مبتنی بر عدالت اجتماعی بتوانند حق و حقوق طبقاتی خود را دنبال کنند!
شاید عدهای بگویند این سخنان به معنای سیاسی کردن کارگران ایران است! اما باید بدانید که سیاسی بودن کارگران نه یک شعار بلکه ماهیت طبقه کارگر است! کارگران همواره نشان دادهاند در هر کنش سیاسی و اجتماعی در خط مقدم آن هستند! از دادخواهی برای زندانیان تا مبارزه علیه حجاب اجباری و مشارکت فعال در اعتراضات سراسری!
خود همین موارد نشان میدهد که ماهیت طبقه کارگر سیاسی است و باید مطالبات صنفی و طبقاتی را به عاملیت سیاسی گره زد و در آن راستا نظم دموکراتیکی را پدید آورد که کارگران بتوانند با کنش سیاسی خود حق و حقوق خود را در ایران دنبال کنند! از همین رو راه حل رهایی کارگران در ایران مشارکت فعال در مبارزات علیه جمهوری اسلامی ایران است!
🔹طبقه کارگر، چندهویتی است!
باید این مورد را مورد توجه قرار داد که طبقه کارگر یک طبقه چند هویتی است که در بین آن هویتهای ملی، فرهنگی، زبانی، جنسی و جنسیتی متفاوت وجود دارد که در بین آنان افراد ظلمهای مضاعفی را تجربه میکنند!
برای مثال در ایران کارگران در کردستان، آذربایجان، لرستان، سیستان و بلوچستان، خوزستان و….. ظلم و ستمی را کارگر در مرکز ایران تجربه میکند را تجربه نمیکند بلکه با عدم توسعه، ستم قومی، سرکوب تحت نام تجزیهطلبی، غارت ثروت و انتقال آن با مرکز روبرو است! یا کارگران مهاجر حتی حق شهروندی هم برخوردار نیستند و خونشان پای خودشان است که توسط کارفرمایان به عنوان کارگر ارزان قیمت به کار گرفته میشوند و بدترین نوع استثمار را تجربه میکنند و در کنار آن با نگاه بیگانهستیزی بخشی از جامعه نیز باید مبارزه کنند!
همچنین زنان کارگر در وضعیتی بسیار بدتر از مردان قرار دارند که به علت آن که به عنوان جنس درجه دوم در ایران شناخته میشوند که تحت قیومت مرد قرار دارند هیچگاه از موقعیت برابر با دیگران برخوردار نیستند و همواره حقوق کمتری از مردان دریافت میکنند و علاوه بر این نگاه مردسالارانه که ستم طبقاتی به زنان را در پی دارد باید با انواع سرکوب سیاسی و اجتماعی مانند حجاب اجباری که باعث مرگ زنان در محیط کار میشود هم مبارزه کنند!
بخشی دیگری از طبقه کارگر عموما دیده نمیشود اقلیتهای جنسی یا همان جامعه الجیبیتی ایران است که هم توسط رژیم ایران و هم توسط جامعه و حتی بخشی از اپوزیسیون انکار میشوند! از همین رو در روز جهانی کارگر جامعه الجیبیتی و به خصوص کارگران و زحمتکشان ترنس، همجنسگرایان و به خصوص همجنسگرایان زن بخشی از طبقه کارگر هستند که نباید مطالباتشان نادیده گرفته شود!
متاسفانه در تمام جهان افراد ترنس و همجنسگرایان در طبقه کارگر با تبعیضات زیادی از جمله حقوق کمتر از دیگران روبرو هستند و در زمان تعدیل نیرو هم در صف نخست تعدیلشدگان قرار میگیرند و حتی بسیاری با کمک قوانین و تفکرات تبعبض امیر مذهبی و سنتهای نادرست به همجنسگرایان شغل نمیدهند و این موقعیت برای لزبینها به واسطه زن بودن و نگاه مردسالارانه تشدید هم میشود.
اما در کشورهای دموکراتیک با کمک دموکراتیزاسیون جامعه و تلاش جنبشهای مدنی الجیبیتی با وضع قوانین ضدتبعیض بخشی از ظلم و ستمهایی که بالا اشاره شده است ملغی یا کمرنگ شده است، اما در ایران تحت حاکمیت رژیم هموفوب اسلامی ولایت فقیه که اساسا همجنسگرایان مجرم هستند و به رسمیت شناخته نمیشوند علاوه بر معضلات بالا که گفته شد با خطر تهدید و ارعاب توسط کارفرما روبرو میشوند که با کمک قانون همجنسگراستیزانه بیاید و کارگران همجنسگرا را استثمار کند.
از همین رو در روز جهانی کارگر باید صدای همجنسگرایان کارگر را منعکس کرد و گفت مطالبات آنها جدا از مطالبات سایر کارگران نیست و باید شنیده شود و بدون قید و شرط از آنها حمایت کرد.
چرا که کارگران الجیبیتی نه تنها باید ستم به واسطه کارگر بودن را تحمل میکنند! بلکه باید با قوانین الجیبیتی ستیز هم مبارزه کنند و همزمان با باورهای نادرست جامعه در مورد الجیبیتی هم مقابله کنند به همین دلیل وضعیت برای کارگران الجیبیتی بسیار سختتر است که باید صدای آنان بود تا بتوان فضا برای رهایی جامعه الجیبیتی از ستم را فراهم کنیم…
🔹 برآیند
برآیند آن چه در بالا برای شما گفته شد گمان نکنم آنچنان دشوار باشد، تمام آنچه گفته شد در پی آن بود که گفته شود در روز جهانی کارگر باید بتوانیم خواستهای طبقه کارگر را به خواستهای جامعه در زمان کنونی گره بزنیم تا راه برای مبارزات در جهت رهایی کارگران گشوده شود و در این راه باید تمام تنگنظریهای سیاسی و اجتماعی را کنار گذاشته و طبقه کارگر را به عنوان عنصری چند هویتی بپذیریم و به عنوان یک جنبش تغییرگر و متنوع آن را بدانیم که با عاملیت سیاسی و اجتماعی آن را یادآور شویم…
در انتها فرا رسیدن اول ماه مه، روز جهانی کارگر را به کارگران مخصوصا کارگران الجیبیتی تبریک میگویم! کارگران، زحمتکشان، مزدبگیران، استثمارشدگان، سرکوبشدگان، محرومان و هر آن که تحت ستم هستی باید برای رهایی متحد شویم تا جامعه دموکراتیکی که دموکراسی اکثریت جامعه است را مستقر کنیم که جامعه آزاد و برابر را برای همگان را تضمین کند…..
✍ ووکاشین پاکروان