حزب کارگری و مبارزه مسلحانه در کُردستان

شمس الدین امانتی

برگی از تاریخ تقدیم به: مردم مبارز و انقلابی کُردستان.

برگرفته از: پیام نشریه صدای انقلاب ایران ـ تیرماه سال ۱۳۶۹.

شمس الدین – امانتی ۱۵ / ۵ / ۲۰۲۵

تا کنون در جامعه و جنبش کُردستان قضیه اینطور بوده که جنبشی هست و مبارزه مسلحانه اش و یک عده که دارند فعالیت نظامی میکنند و در این جدال نظامی نیروئی بر دیگری فائق میشود. اگر نیروی نظامی جنبش پیروز شد می آید شهرها را میگیرد و حکومتش را برقرار میکند. تکلیف مردم چه میشود بستگی دارد به، تصمیم و نظر آن نیروی نظامی که وارد شهر میشود.؟ آیا جائی برای دخالت و حکومت مردم می گذارد یا نه خودش همه چیز را تعیین میکند.؟ این تفکر در اغلب جنبشهای رهایی بخش که مبارزه مسلحانه هویت آنها را تعیین می کرده است وجود داشته است. برای مثال در فلسطین تا شروع انتفاضه در داخل و خارج فلسطین و در میان افکار عمومی و تبلیغات سراسری همه این را می گفتند که «گویا سرنوشت مردم فلسطین را سرنوشت جنگ میان چریکهای فلسطین و ارتش اسرائیل تعیین می کند.» اما با شروع جنبش کارگری در فلسطین اشغالی و به میدان آمدن اتحادیه های کارگری و مبارزات توده ای وسیع حالا دیگر کسی این حرف را تکرار نمی کند. همه میگویند«سرنوشت مردم فلسطین را انتفاضه و جنبش کارگری اش تعیین می کند و طبعا مبارزه مسلحانه هم می تواند در این چارچوب بگنجد و اهمیت داشته باشد.» در کُردستان هم همینطور بوده، در اینجا تاریخ و سنت این تفکر از طرف ناسیونالیستها در جامعه جا افتاده که مبارزه برای حق تعین سرنوشت یعنی مبارزه مسلحانه احزاب و جریانات ناسیونالیستی با نیروهای نظامی حکومت مرکزی. و نتیجه این کشمکش نظامی هم هیچگاه به پیروزی نظامی منجر نشده و نمی توانست به شود.

اساسآ افق این مبارزه یعنی مبارزه مسلحانه ناسیونالیستی هم نه پیروزی در میدان نبرد بلکه رسیدن به مصالحه و سازشی برای کسب امتیازی از حکومت مرکزی بوده است. در هر حال گفتیم در جنبش کُردستان هم تا همین یکی دو سال اخیر این تفکر در جامعه وجود داشته که بالاخره پیشمرگان یک روز می آیند و شهرها را فتح می کنند و مساله فیصله می یابد. این طرز فکر را نه تنها احزاب ناسیونالیستی و بورژوازی سُنتی بلکه از طرف سازمانها و احزاب رادیکال در جنبش کُردستان هم به جامعه و بخصوص به طبقه کارگر القاء شده و این تصویر داده شده است. مُسلمآ سُنتها، شیوه ها و روشها و بطور کلی عملکرد این طرز فکر در جامعه و بخصوص در میان کارگران در کُردستان ضرر های خود را داشته است و برای یک دوره باعث شده است که، مبارزه اقتصادی کارگران علیه سرمایه داران و دولت، جنبش کارگری و سُنتهای مبارزاتی و تشکل کارگری به حاشیه رانده شده و اهمیت و جایگاه واقعی شان کمرنگ و حتی در مواردی نفی گردد و حتی مبارزات مستقیم توده های زحمتکش و تحت ستم، زنان، جوانان و غیره هم تحت تاثیر سُنت مبارزهٔ مسلحانه قرار گیرد.

با وجود این، از آنچه که مبارزه طبقاتی و مبارزه اقتصادی کارگران هیچگاه تعطیل بردار نیست، علیرغم این فشار، کارگران کُردستان در طول این ۱۰ – ۱۲ سال و به خصوص در سالهای اخیر مبارزه اقتصادی خود را به پیش برده اند و منافع طبقاتی شان را از یاد نبرده اند. ممکن است اینطور استنباط شود که گویا تقصیر از خود مبارزه مسلحانه بوده و یا اینکه مبارزه مسلحانه عمده گردیده و از این حرفها. خیر اینطور نیست. مبارزه مسلحانه یک شکل اعتراض در جنبش کُردستان است و کارگران و توده های زحمتکش در کُردستان از این شکل مبارزه پشتیبانی کرده و از آن علیه بورژوازی سرکوبگر استفاده کرده اند و خوب کرده اند، اشکال در جای دیگری است. اشکال در این است که از اول کارگران کُردستان با این تفکر پرورش یافتند که قبل از هر چیز در جنبش کُردستان طبقه کارگر با اعتراض کارگری اش و مبارزه اقتصادی اش و جنبش کارگری اش محور و اساس این جنبش را تشکیل می دهد و از این جایگاه به سراغ جنبش توده های مردم معترض و مبارز تحت ستم می رود و آن را هم به مثابه یک رکن دیگر جنبش، سازمان می دهد و رهبری می کند و مبارزه مسلحانه را هم به عنوان یک تاکتیک و یک وجه دیگر فعالیت خود در جنبش کُردستان سازمان می دهد. امروز دیگر طبقه کارگر در کردستان به این ترتیب به جنبش و مبارزه مسلحانه نگاه می کند.

کومه له سازمان حزب کمونیست در کُردستان در قطعنامه های کنگره ۶ خود پیش از ۲ سال قبل این تصویر را بروشنی در مقابل کارگران کُردستان قرارداد و جایگاه هر کدام از عرصه های مبارزه در کُردستان را مشخص نمود. در قطعنامه استراتژی ما در جنبش کُردستان اینطور آمده است بند ۱ ارکان استراتژی: طبقه کارگر و زحمتکشان شهری و روستایی نیروی محرکه اصلی جنبش انقلابی در کُردستان را تشکیل میدهند. پیشروی و پیروزی این جنبش مستقیما به درجهٔ رشد جنبش سوسیالیستی و مستقل طبقهٔ کارگر، متحد شدن کارگران توسط و از طریق حزب کمونیست خود و اعمال رهبری این طبقه در جنبش اعتراضی و انقلابی بستگی دارد. همچنین در بند ۶ می گوید« تنها یک مبارزهٔ همه جانبهٔ اقتصادی، سیاسی و نظامی می تواند جمهوری اسلامی را در کُردستان در منگنه قرار دهد و مقدمات یک برآمد اعتراضی توده ای و یک تعرض همگانی به موجودیت جمهوری اسلامی در کُردستان را فراهم سازد. تلفیق این اشکال مبارزه در یک سیاست هماهنگ اعمال فشار و اعتراض علیه رژیم در کُردستان، محور وظایف کنونی حزب ما در کُردستان است.» به این ترتیب می بینیم حداقل از مقطع کنگره ۶ کومه له به بعد برای سازمان سیاسی کارگران در کُردستان و کارگران پیشرو و کمونیست آن تصویر سنتی از جنبش و مبارزه مسلحانه به شکلی که گفتیم کنار گذاشته شده است.

مسٔله امروز برای کارگر پیشرو در کردستان دیگر این نیست که ارتش میرود و شهرها را میگیرد و حکومت را بدست کارگر می دهد بلکه این کارگر است با اعتصاب و مبارزه انقلابی و با نیروی نظامی اش مبارزه را تا قیام سازمان می دهد و خودش به راس شوراها میرود و ارتش را هم در کنارش دارد و آن را چپ و راست میکند. امروز برای توده وسیع کارگران در کُردستان روشن شده است که قبل از هر چیز به نیروی عظیم خود و مبارزه اقتصادیشان متکی باشند و به حزب کارگران، به حزبی که باید شاخه های آن در کارخانه و فعالیتش در داخل سلولها و هسته های کارگری و در اعتراضات و اعتصابات کارگری قرار داشته باشد تکیه کنند، به حزبی که قبل از هر چیز حزبی سیاسی با هدفهای اعتراض کارگری، اعتراض انقلابی، سازماندهی سوسیالیستی و سازماندهی کارگری است و باید باشد.

این حزب نیروی نظامی و شاخهٔ نظامی هم دارد با ستاد فرماندهی و عملیاتهای آن و … و خلاصه بحث بر سر این است که مبارزه مسلحانه توسط یک حزب کارگری صورت بگیرد، حزبی که سازمانهای پایه ای کارگریش در محیط کار و زیست مشغول کار در میان کارگران است، در کانون بخش اصلی و شاخه کارگری است که تعیین میکند چکار کنیم و چگونه فعالیت نظامی را پیش ببریم. اگر ما از اول چنین بودیم مسلما نیروی نظامی که حزب کارگری میداشت، قدرت اجتماعی اش و شیوه کارش و خلاقیت هایش در عملیاتها و غیره از خیلی وقت پیش می توانست بورژوازی را در کُردستان فلج کند. با این توضیحات باید روشن شده باشد که اشکال کار در نفس مبارزه اجتماعی کارگر قرار دارد و این مسلحانه نیست. مبارزه مسلحانه به عنوان یک وظیفهٔ مهم فعالیت سازمان کردستان حزب کمونیست (کومه له) باید همچنان به پیش برده شود و این وظیفه امروز بر دوش شاخهٔ نظامی کومه له قرار دارد. و ما در شرایطی به استقبال روز پیشمرگ کومه له یعنی شاخه نظامی حزب کمونیست میرویم که رهبران کارگری و کارگران کمونیست و پیشرو در کردستان مشغول ساختن و محکم کردن پایه های حزب اصلی و رسمی خود در میان توده های طبقهٔ خود هستند. و به این ترتیب شاخهٔ نظامی کومه له گوش به فرمان این حزب کمونیستی کارگری خود خواهند بود.

 

پیام بگذارید

رفیق فواد مصطفی سلطانی

اتحاد کارگری