گزارش مراسم وداع با رفیق «مادر شایگان» در آرامگاه پرلاشز، پاریس!
متن کامل با فرمت پی دی اف
در سایهی دیوار کهن کموناردها،
عکسی بود از یک زن چریک فدایی خلق،
زنی پیشمرگه که همه مقاومت بود و نبرد.
نسیم، نامش را زمزمه کرد،
خاک، آغوشش را گشود.
دوستدارانش، در سکوت اشک ریختند،
او، در سکوت،
بلندتر از همیشه ایستاد.
در روز ۲۵ آوریل ۲۰۲۵ مراسم وداع با مادر در فضای خاص و پر از احساس گورستان تاریخی پرلاشز پاریس در روزی خاکستری و آرام برگزار شد؛ جایی که یاد و تاریخ مبارزاتی انقلابیون و آزادیخواهان در هم تنیدهاند. مراسم را در مقابل “دیوار کموناردها” آغاز کردیم؛ دیواری که همواره نمادی از ایستادگی، عدالتخواهی و آرزوهای بشردوستانه برای جهانی بهتر است؛ دیواری که هزاران آرزوی آزادیخواهانهی سرکوبشده و امیدهای انقلابی به خون نشسته را در دل خود دارد. این دیوار از زمان برپایی اولین حکومت کارگری در پاریس، سالهاست که نماد مبارزه و مقاومت و امید به پیروزی طبقه کارگر بوده است.
عکس مادر را در کنار این دیوار قرار داده بودیم. تصویرش با همان نگاه آرام اما استوارش، با اسلحهای در دست و لباس کردی پیشمرگهها (که در زمان مبارزه مسلحانهاش در صفوف چریکهای فدایی خلق در کردستان در جنگ علیه جمهوری اسلامی به تن داشته) تصویری که بیش از هر کلامی از رنج، مهر، مقاومت و مبارزه با سیستم طبقاتی حاکم و هم از زندگی یک چریک فدایی خلق سخن میگفت، در پای دیوار کموناردها به فضای سنگین و غمگین مراسم، گرمایی از مهربانی و احساسی پر از امید به پیروزی خلق علیه دشمن داده بود. رفقا و دوستان زیادی از سراسر شهر پاریس و شهرها و کشورهای دیگر آمده بودند تا آخرین وداع را با او انجام دهند. هر کسی خاطرهای، سخنی، یا فقط سکوتی سنگین به همراه آورده بود.
در کنار عکس مادر در پای دیوار پرلاشز، رفیق اشرف دهقانی ایستاده بود. دیوار کموناردها، پشت سر او گواهی میداد بر تاریخِ ایستادگی؛ و رفیق اشرف دهقانی در سایهی این دیوار، به یاد یکی از رفقایش ایستاده بود که خود، دیواری از عشق به خلق و مقاومت و مبارزه علیه دشمنان خلق بود. رفیق اشرف دهقانی مطالب بسیار مهمی دربارهی زندگی مبارزاتی رفیق مادر و تأثیر عمیقی که بر اطرافیانش گذاشته بود بیان کردند. به باور من این صحبتهای رفیق اشرف در واقع سندی تاریخی نیز محسوب خواهند شد، بهخصوص برای افزایش آگاهی نسل جوان انقلابی که یاور مبارزات انقلابی طبقه کارگر برای نابود کردن سیستم سرمایهداری در ایران خواهد بود. سپس در داخل سالن که پر از جمعیت شده بود، رفیق فریبرز سنجری در رابطه با رفیق مادر صحبتهای مهمی بیان کردند. یک بخش از ویدیوکلیپ مصاحبه رفیق مادر شایگان نیز پخش شد، همان ویدیوکلیپی که او در جریان مصاحبه تهمتها و تحریفات رژیم جمهوری اسلامی و سلطنتطلبان علیه چریکهای فدایی خلق را رد کرد و در رابطه با کشته شدن فرزندانش توسط ساواک، توضیح داد. رفیق فریبرز سنجری نیز در سخنانش یادآوری کرد که چگونه رفیق مادر همیشه بیهراس، در برابر ظلم ایستاد و هرگز قامتش خم نشد و از راهی که برگزیده بود بازنگشت.
پس از سخنها و سکوتها، خاکسترش را به گوشهای دیگر از پرلاشز بردیم؛ جایی که پیشتر مادر سنجری نیز در آن آرام گرفته بود. در سکوتی آمیخته با اندوه و احترام، خاکسترش را به خاک سپردیم. اکنون او در کنار “مادر سنجری” و آزادیخواهان دیگری آرمیده که دوستشان داشت و دوستش داشتند. این زمین اکنون حافظ خاطرهی دو مادر چریک فدایی خلق شد که تا آخرین لحظههای زندگی، چراغ ایستادگی را خاموش نکردند. در کنار خاکسترش خاطراتی از او را زنده کردیم. از روزهای دشواری گفتیم که مادر، در برابر سختیها و نابرابریها، قامت خم نکرد و راه خود را ادامه داد. او از نسل زنان چریک فدایی خلق بود که با تمام وجود در برابر سیستم سرمایهداری (و از جمله ساختارهای مردسالارانهی آن) ایستادند و مبارزه کردند، زنانی که باور داشتند حق دارند صدا داشته باشند، زندگیشان را خود انتخاب کنند و برای آزادی و رهایی طبقه کارگر و دیگر ستمدیدگان، مسلحانه مبارزه کنند. زندگی مادر مجموعهای از مبارزههای کوچک و بزرگ بود؛ مبارزههایی که تاثیراتشان در دل دوستان و اطرافیانش باقی ماندند. او سالها با ستم و استثمار جنگید و در جامعهای که فرهنگ طبقه حاکم حضور زن را بیارزش میشمرد، جای خود را به مثابه یک چریک فدایی خلق با استواری باز کرد. این مبارزهها آسان نبودند؛ مادر بهای سنگینی پرداخت، از رنجهای تنهایی و محرومیت و از دست دادن جگرگوشههایش گرفته تا لحظات مقاومت در زیر شکنجههای ددمنشانهی ساواک دستساز شاه و امپریالیستها و برخاستنهای دوبارهاش. رفقا و دوستان بسیار آمده بودند؛ چهرههایی که هر یک بخشی از قصهی مادر را در خاطر داشتند. هر کس از او گفت؛ از زنی که هرگز آسان زندگی نکرد، اما زیبا و سرافراز زیست. زنی که با حکومتهای ضدبشری شاه و جمهوری اسلامی جنگید.
رفیق مادر با عزت و شرافت یک چریک فدایی خلق زیست و با شکوه رفت.
مراسم با آرامی پایان گرفت؛ اما در دلهای ما، قصهی مادر تازه آغاز شده است. قصهی زنی که با همهی رنجهایش عشق به خلق و کینه به دشمن در دلش جا داشت، با همهی شکستهایش برخاست و با همهی زخمهایش لبخند زد. اکنون او در دل پرلاشز آرمیده، در دل دیوارها و درختهایی که خاطرهی آزادی و ایستادگی را در خود نگه میدارند. او حالا در دل پرلاشز، در کنار مبارزینی که برای آزادی جنگیدند، آرمیده است. رفقای راستین او، میراث او را ـ مقاومت و مبارزه با دشمن، مهربانی با خلق ستمدیده و صداقت را ـ در دل و جان خود حمل خواهند کرد. این مراسم، با همهی غم و اندوه، پر از عشق و خاطره و حضور گرم رفقا و دوستانش بود؛ وداعی درخورِ زنی که زندگیاش سرشار از محبت و ایستادگی و مبارزهی بیامان علیه سیستم سرمایهداری بود.
سهیلا
۲۷ آوریل ۲۰۲۵