کارگران  جنسی

مهرداد لطفی 

ما در بازار با سه نوع محصول برای فروش روبرو هستیم:

نیروی کاربعنوان یک کالا

 محصول تولید شده بعنوان کالا

 و تن‌فروشی بعنوان کالا

در بازار کارگر فروشنده است وسرمایه دار خریدار مورد معامله نیروی کار کارگر است که در مهارت ها وتوانایی ها ی او خلاصه می شود .کارگر این توانایی ها را بازای زمانی معین، مزدی معین به شخصی معین می‌فروشد،و هرآنچه که تولید می شود جدا از سود و زیانش متعلق به سرمایه دار است.و کارگر در پایان این ساعت مالک بدن و توانایی ها و مهارت های خوداست.مثل کاری که هر روز یک کارگر ،یک معلم و دیگران انجام می دهند.  نوع دوم کالا محصولی ست که یک فرد کالایی را با نیروی کار خود می سازد و به بازار عرضه می کند.این محصول می تواند یک صندلی باشد یا یک ساز یا یک تابلو.

 تن بمثابه ابژه جنسی

در این بازار فرد نه  نیروی کار نه هنر و خلاقیت کالا شده خود را که تن خود را بمثابه کالا عرضه می کند و در ازای مبلغی معین و زمانی معین بدیگری واگذار می کند.در این رابطه بدن به مثابه کالا عرضه می شود دیگر اینجا بحث فروش نیروی کار یا فروش محصول تولید شده نیست . این که تبار شناسی تن بمثابه ابژه جنسی بر می گردد به دوران فروپاشی کمون های اولیه امر پیدایی ست. استفاده از زنان به عنوان اوبٰژه جنسی نخستین بار در معابدآغازشد با توجیه احمقانه خشنودی خدایان و خرید بکارت و مجوز ازدواج وبعد ها با شکل گیری فرماسیون برده داری در ذیل استفاده و سوء استفاده جوامع مرد سالار خوانشی جدید پیدا کرد.

در کنار شهرهای برده دار فاحشه خانه ها شکل گرفتند به عنوان بازار فروش تن بعنوان کالا و همین طور با پیچیده شدن جوامع و گذار از برده داری به فئودالیسم این بازار بزرگتر و پیچیده تر شد و در فرماسیون سرمایه داری بعنوان یک صنعت بزرگ و پولساز در کنار بازار کالا های صنعتی به حیات خود ادامه داد. بعضی براین باورند که تن‌فروشی را نمی توان صرفاً یک شغل مانند سایر مشاغل دانست. فروش نیروی کار و فروش محصول دو مفهوم متفاوت هستند که هر کدام جایگاه و پیامدهای خاص خود را دارند، اما تن‌فروشی با کالاسازی بدن و تبدیل آن به ابژه جنسی، در دسته‌ای جداگانه قرار می‌گیرد.

 جدا از ارزیابی های اخلاقی که تبدیل زن بعنوان یک اوبژه جنسی و تبدیل تن بعنوان یک کالا با کرامت های انسانی منافات دارداما در یک جامعه طبقاتی که  هر چیزی با برند کالا معنا می یابد و هر کرامتی با دست ناپیدای بازار قیمت گذاری و دست بدست می شودتکلیف زنانی که برای گذران زندگی خود و فرزندانشان چیزی جز تن خود برای ارائه ندارند چیست. و در بازار و دست ناپیدای آدم اسمیت رابطه کالا ، پول، کالا چگونه معنا می یابد.و اگر فاحشه گری را یک شغل و تن را بمثابه کالا  و فاحشه را بعنوان یک کارگر جنسی ندانیم ذیل چه عنوانی باید با این بخش از جامعه بر خورد کنیم. با نگاهی به گسترش این امر در سراسر جهان بنظر می رسد معقولانه ترین برخورد آن است باید فروش تن را به عنوان یک کالا مانند فروش نیروی کار درنظر گرفت . و آن را تحت نظر قرار داد و به آن نظم داد و از تابو شدن آن پیشگیری کرد تا به روی زمین بیاید واصلاحات لازم دراین روابط انجام شود. زیر زمینی شدن آن برای همه خطرناک است و سلامتی جامعه را تهدید می کند.نهادی مدنی مثل سندیکا می تواند شرایط کاری و نحوه زیست و بهداشت این افراد را مدیریت و سازماندهی کند و اجازه ندهد این افرادمورد سوء استفاده قرار بگیرند.  

پیام بگذارید

رفیق فواد مصطفی سلطانی

اتحاد کارگری